۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبه

چگونه روش صحیح نافرمانی مدنی حکومتی را فلج و نابود میکند



تجربه استفاه نمودن از نافرمانی های مدنی یک ملت، در برابر حکومتی که در مملکت ایشان حکم می راند؛ نسبت به تجربه های مشابه آن توسط ملتی در یک سرزمین دیگر، تفاوت فراوانی با هم دارند؛ که رعایت موضوعات تأثیر گذار بر آن حرکت ملی را ایجاب می نماید.


توجه به شرایط فرهنگی و بافت ساختار اجتماعی مردم یک سرزمین، و نیز موقعیت جغرافیائی و آب و هوای آن دیار، همچنین میزان درک مادی و معنوی ایشان از مسائل مطرح در جامعه شان، موارد مهم و قابل توجهی، برای کسانی به شمار می آیند؛ که مایلند هنگام اعلام نارضایتی خودشان، از حکومت و دولتی که در سرزمین ایشان حاکم می باشند و آنرا اداره می کنند در نظر گرفته بشوند؛ تا بتوانند نتایج خوب و رضایت بخشی از تلاش خویش در به کار گیری نافرمانی مدنی که انجام می دهند به دست بیاورند. 

این امر یک مورد استثنائی برای مردم یک کشور خواهد بود، که جهت اعتراض به شرایط پیش آمده در میهن شان، که از اشتباهات دست اندر کاران اداره امور مملکت ایشان پدیده آمده است به عمل بیاید. بدیهی است که چنین امر مهمی را نمی توان با ساده انگاری و بدون برنامه ریزی های صحیح به انجام رساند. بنابراین تحقق پیروزی در به کارگیری نافرمانی مدنی برای چنین ملتی، غیر از موارد بالا، توجه به نکاتی است که گروه متشکل در یک نافرمانی مدنی، به همه آنها دقت نظر داشته باشند و برای تک تک برنامه هائی که در این رابطه در نظر می گیرند؛ مسؤلانه و مدبرانه عمل بکنند.

ابتدا باید دانست که مرا از نافرمانی مدنی چیست و اصولا ازآن چه می دانیم؟ مدنیت که همان شهرنشینی است، بدون رعایت همه اصول اجتماعی مندرج در قوانین شهری معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ از اینرو متصدیان امور در یک شهر یا کشور، با تدوین قوانین و مقرراتی در آن سرزمین، می کوشند که همه کارها بر اساس رعایت قانون در هر موردی به انجام برسد. نظم و قانون نیز اگر در مملکتی به اجرا در بیاید که با اصول دموکراسی مأنوس است و به آن توجه داشته باشد؛ در چنین شهر و کشوری شهروندان آن سرزمین، نیازی به انجام دادن نافرمانی مدنی ندارند. اما اگر قانون باشد، ولی آن به گونه ای تدوین یافته که مستبدانه بوده، و بدون در نظر گرفتن حقوق و آزادی و دموکراسی برای همه شهروندان آن جامعه تدوین بگردد؛ تردیدی نیست چنانچه آن ملت بخواهند حقوق ضایع شده خودشان را به دست بیاورند، ناگزیرند به کاری دست بزنند که آن قوانین ضد بشری را مورد هدف قرار بدهد!

مبارزه مردم با مقرراتی که حقوق فردی و اجتماعی ایشان را خدشه دار می کند؛ سرپیچی کردن از قوانینی که آزادی های فردی و گروهی مردم یک اجتماع را، در دست اندازهای مهلک خودش متزلزل می نماید؛ مخدوش نمودن مقررات و انتظاماتی که خودشان آکنده از مواردی می باشند، که نظم بشری یک جامعه را برهم می زنند؛ نافرمانی مدنی نامیده می شوند. نادیده گرفتن فرامین اجتماعی موجود در یک حکومت مستبد و خودکامه، دفاع کردن از شخصیت و کیان بشری یک فرد در جامعه ای که در آن زندگی می کند؛ احترام گذاشتن به منش انسانی افراد توسط خودشان در یک حکومت ناسنجیده و زورمدار و خودمختار است؛ جامعه ای که حاکمانش بوئی از انسانیت نبرده باشند؛ و همه نظم و قانون و مقررات موجود نزد حاکمیت کشور آنها، برخاسته از قوانینی باشند که کیان انسانی یک آدم را از او می گیرند؛ و وی را به تن دادن به اموری دور از خواسته های قلبی خودش وا می دارند؛ بایستی که آن حاکمیت خودکامه را، با نافرمانی های مدنی، که از سوی همان مردم ستمدیده اعمال خواهند گردید؛ به نیستی و نابودی کشانده بشود. تا ملتی از یوغ اسارت مشتی ناانسان رهائی بیابد و خود و میهنش را از کام دژخیمان آن حکومت دیکتاتوری برهانند!

چنین امر مهمی نیاز به تدبیر کافی و اندیشه های کارآمد دارد. یک گروه به تنهائی نمی تواند دست به نافرمانی مدنی بزند. در این رابطه باید گروههای چندین نفره متفاوتی، که در آرمان با یکدیگر هم آوائی داشته باشند؛ به پشتیبانی از همدیگر آماده مبارزه باشند. تا اگر به هر دلیلی یک گروه شکست خورد یا دچار مشکلی گردید، گروه بعدی بتواند بدون از دست دادن وقت، به حمایت از گروه قبلی برود، و نگذارد که آن کار نیمه تمام بماند بدون توفیق باشد.

یکی از بدترین قوانین موجود در کشور ما، که توسط حکومت قدرت پرست آخوندی مقرر گشته و به اجرا در می آید؛ رعایت حجاب اجباری اسلامی، به وسیله بانوان و دوشیزگان جامعه ما در ایران است. چنین قانون تهوع آوری که منش زنهای میهن مان را خدشه دار می کند؛ از آن دسته از نظم و مقرراتی است، که باید با نافرمانی مدنی از حیطه اعتبار ساقط گشته و از میان برود. به طور مثال اگر چند گروه از زنهای فداکار جامعه مان، بخواهند که در به انجام رسیدن این امر مهم نقش آفرینی بکنند؛ و با انجام دادن نافرمانی مدنی کارشان را پیش ببرند؟ دهن کجی نمودن ایشان به همان قانون حجاب اجباری است؛ تا که در این رهگذر پوزه سران خودپرست در حکومت خونخوار ملاها را، به زمین نامرادی ایشان بمالند؛ و آنها را به همراه همین مقررات غیر انسانی شان به گور بسپارند.

نافرمانی مدنی چگونه به ثمر خواهد رسید؟ این آرمان والا، از سوی هر تعداد از زنان جامعه در میهن مان که شکل می گیرد؛ باید در چند گروه با یک ایده و هدف مشخص موجودیت بیابند؛ بدیهی است که زنان پاکدامان ایرانی، با رعایت اصول عفت و تشخص زنانه خودشان، بدون حجاب اجباری تمسخرآمیز اسلامی، به مکان های از پیش در نظر گرفته شده در مجامع عمومی بروند؛ اگر چنانچه گروه اول با مشکلی روبرو بشود، گروه بعدی که جهت پشتیبانی در همان نزدیکی هست؛ برای جایگزینی گروه قبلی آماده گشته، به میدان مبارزه بیایند و کار را ادامه بدهند. 

مردان، بخصوص جوانان جامعه نیز می توانند، در ارتباط با موارد دیگرنظم و مقررات اجتماعی، که برای آنها جنبه اجباری دارند؛ با تشکیل دادن گروههای مشابه که یک هدف را پیگیری می کنند؛ با نافرمانی مدنی خودشان به این مهم بپردازند.

آنچه که دارای اهمیت می باشد، این است که گروهها در پشتیبانی کردن از همدیگر سستی ننموده و کوشا باشند؛ و میدان مبارزه را در کنترل خویش داشته باشند. انجام گرفتن اعتصابات عمومی نیز در جای خودشان، از بهترین شیوه های نافرمانی مدنی هستند. از اعتصابات دانش آموزی و دانشجوئی گرفته، تا اعتصابات کارگری و کارمندان، و در طیف وسیع تر اعتصابات رانندگان وسائل نقلیه عمومی، حتی خرید نکردن مردم از فروشگاههای مواد خوراکی و پوشاکی و امثال اینها، ممکن است که به ظاهر کوچک جلوه بکنند؛ اما در حقیقت ریزه کاری هائی هستند که کمر یک حکومت را، اگر نشکنند خم می کنند و از قدرتش می کاهند!

فرمانبرداری از قوانین مدنی موجود در یک جامعه، فقط در صورتی مجاز است که آن مقررات، مصالح فردی و عمومی مردم آن سرزمین را تأمین نمایند؛ در غیر این صورت، یگانه نسخه ای که به نجات یافتن یک ملت رنجدیده از یوغ اسارت سی وچهار ساله در میهن ما می انجامد؛ همین نافرمانی مدنی که توأم با پشتیبانی عمومی باشد خواهد بود. در حکومت خودکامه سران رژیم آخوندی، حجم اشتباهات و ظلم و تعدی به مردم ایران در حدی است، که جای کوچکترین تردیدی برای هر چه زودتر شکل گرفتن گروههای متعدد برای اقدام به نافرمانی های مدنی را باقی نمی گذارد. باشد تا سرانجام بعد از سه دهه رنج و عذاب و فشارهای گوناگون، در آشفته بازار انتخابات ظاهری که انتصاباتی واقعی است؛ گروههای خودجوش نافرمانان مدنی، لاشه متعفن جمهوری رو به زوال اسلامی را، نقش بر زمین نیستی شان بکنند؛ و اینهمه نابسامانی های اجتماعی را، که ثمره حضور این قوم ناشایست در سرزمین ما است را، از درون خاک میهن مان ریشه کن بنمایند!
بهار 2572 آریائی هلند

محترم  مومنی روحی

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

حمایت از اقدام شورای ملی ایران به دلیل ارسال نامه به آیت الله خامنه ای / از دکتـــر جهان پاکزاد



آفریرین بر دفتر سیاسی شورای ملی ایران !

در نخستین نگاه، نامه ی شورای ملی ایران به دید شگفت آور می آید. سپس، با خواندن، دوباره خواندنش و اندیشه یی پیگیر درمی یابیم چرایی، بجایی و نیروی چنین کار و ابتکاری که یکی از کنش های آغازین دفترسیاسی شورا را بخوبی ریخت میدهد.

نخست هرخواننده یی از خود میپرسد: "نوشتن به خامنه یی ؟ این تبهکار ؟" 
اما اندکی کنکاش ما را به درستی چنین پیامی رهنمون میشود.
دادمندانه و بخرد که بنگریم بس نازک اندیشی و مهارت سیاسی دراین نامه و فرستادنش امروز و در این شرایط میبینیم:
فراتراز آنچه به چشم رویه نگر میخورد، این نامه تنها به خامنه یی نوشته نشده است. پس برای کی ؟ برای چه ؟ چه چیز از آن حاصل خواهد شد ؟

١. گیرنده ی راستین این نامه همه ی ایرانیانند.
هر ایرانی باید بداند که شورای ملی ایران در میدان است، مینگرد، نگران ایران و آنچه برسرمان میایداست و بازخواست میکند، بزهکاریها و جنایتهای رژیم چماق به سرکردگی این ملا را برمیشمرد، نادرستی و غیرقانونی بودن بساطش را نشان میدهد و به مردم میگوید که گزینش آزاد، گزینشی که به خرد و آبروی ایرانیان ارج نهد شواست ومیتواند و باید برگزار شود.این پیام را مردم خوب درمییابند. روشنفکران خرده گیر هر کاری را لنگ و بد میدانند تا ما از بیکنشی بپوسیم.

٢. نامه به همه ی جهان و جهانیان، به همه ی سازمانها و نهادهای بین المللی، به همه ی آزادیخواهان دور و نزدیک، به همه ی کارشناسان و کنشگران حقوق بشر که در پدافند حقوق مردمی میکوشند و سالهاست که مخاطب ایرانی فراگیر روشنی نداشته اند، نوشته شده است. شورای ملی ایران با خشونت، زورگویی، مردم ستیزی جنگ و خونریزی در تضاد و مخالفت است. راه دگرگونی سراسری درایران، از پس نابودی سراسری این رژیم تبهکار را از راه آرامش، جنبش مردمی با نافرمانی مدنی، اعتصاب عمومی و آنچه که بساط جمهوری اسلامی را خرد کند بی آنکه کشت و کشتار راه بیافتد. این نامه همه ی وجدانها را به گیتی گواه میگیرد که حقوق پایه یی مردم ایران را و مردمی که درخفقان بسر میبرند را دریابند.

کسانی که نازک نارنجی ادا درمیآورند نگاه کنند به کارنامه ی آنانی که خود بتشان میسازند ! به گاندی، نهرو و شستری بنگرید و سیل نامه هاشان به حاکمان و نیروهای بیگانه که در کشورشان جاخوش کرده بودند !
بنگرید به خروارخروار نامه ی نلسن ماندلا و حزبش "کنگره ی ملی آفریقا" !
به انگ سن سوکی بنگرید و ستیزش که از راه نبشتن و نامه نگاری در زمینه های گوناگون و با سردمداران حکومت میگذشت و میگذرد.
نامه و چنین نامه ها، ابزاری سنجیده و کاراست در ستیز با نیروهای انیرانی و پیشبرد خواست مردم !

٣. این نامه خامنه یی و همه ی نظامش را نشانست.

چرا نه ؟ مگر نه اینکه بر اساس "قانون اساسی" قلابی رژیم ایشان قدرقدرت و "ولی فقیه" و پاسخگوی اصلی ویرانگری و ویرانیهاست ؟ چه کسی را برمیخورد که از او حساب پس بگیریم ؟ آیا تنها با دشنام دادن و مرگ بر و نابود باد، ... پیش خواهید رفت ؟ اگر باشند کسانیکه براستی میخواهند پیش بروند و امور مردم را پیش ببرند و میهن را از نابودی نجات دهند !

دربرابر سیل بزرگی که خانه مان ایران را به نابودی میکشد سدی میسازیم سترگ ودر همین هنگام هگنگامه ها، کسانی خودرا بهتر و داناتر و پیشگو و ستاره شناس تراز همه می پندارند، بسنده کرده اند به اینکه بگویند: "اینجاش و اونجاش کجه !"، "اه اه، واه واه !"
بسیار خوب، ما که یک دستگاه تازه و شسته رفته از بازار نخریدیم "مید این ناکجا آباد" ! ما داریم درست میکنیم این شورای نجات ایران را و اگر معمارید، دست بالابزنید ودر درازای راه به و بهتر کنید این کار همگانی که سنگ ساختمان مردمسالاری را مینهد !

بجای آنکه خرده بگیرید و در پی خورد و خاکشیر کردن این نیروی بالنده که شورای ملی ایران خود شماست برآیید، دمی از کوشش نایستاده و پیامش را با انتقادهای بجا در سراسر ایران و جهان گسترش دهید تا مردم بدانند که ایران را چاره و برنامه ایست بخرد، سنجیده و استوار.
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed