۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

سند خیانت رهروان مصدق ( جهه ملـی ) به ایران و ایرانیان !


Inline image 1


 هیچ دشمنی نمیتوانست چنین بی شرمانه در مورد تمامیت ارضی ایران اینچنین یاوه گوئی کند که این بی شرمهای میلی منقلی و توده ای کردند -
 این چه حزب ملی است که با یک تازی بیگانه باید هم دست شود و نبرد مسلحانه با شاه سر زمین پارس بکند ؟؟  این حزب ملی کدام ملت است ؟؟ بعد اینها میگویند انقلاب شان دزدیده شد ؟  اینها ما را به باد دادند اگر پدران ما در مقابل اینها اشتباه کردند و ساکت شدند این بار مااجازه به اینها نخواهیم داد حتی اگر دمکراسی را زیر پایم بگذایم . تاریخ یک مملکت را واژکون کردند و بر باد هوا دادند ایران را بی ارزش و ایرانی راز همه بی ارزشتر در جهان جلوه دادند . 

تا حالا فکر کرده اید که چرا دشمنان تمامیتِ ارضیِ ایران، و کمونیست و مصدّقی، ملی شدنِ صنعتِ نفت را فقط به مصدق نسبت میدهند؟ . برای سرنگونیِ شاهِ وطن پرست و میهن دوست به هر خیانت و دروغی دست زدند تا مردم را فریب دهند و رژیمِ اسلامی هم از این آبشخور استفاده می‌کند! جالبه که  حتا بعضی از کارمندان مصدقی و تجزیه طلب BBC  فارسی هم در لندن به پایِ صندوقِ رایِ رژیمِ اسلامی رفته و رای هم میدهند وبا افتخار با پرچم جمهوری اسلامی عکس یادگاری دسته جمعی هم میگیرند و مردمِ ایران را به نابودیِ کشورِ خود تشویق کرده و فریب میدهند!



به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

چند سخن دوستانه با خانم نعیمه اشراقی !

26مهرماه 1392 . ه . ش 

با سلام،

چندیست  در صدر اخبار هستید و توجه منفی‌ زیادی به سمتِ شماست، احتمالا باز هم از این قضیه دلگیر و یا شاید حتا متعجب باشید.

نعیمه بانو، از دورو بریهایِ خودتان که بگذرید ... نام پدر بزرگ شما برایِ اکثر ایرانیان به جز بدبختی  و ذلّت یاد آور مورد دیگری نیست...اگر تردید دارید چرا، در اینترنت ایران قبل از انقلاب را جستجو کنید تا ببینید تمام تلاش ها، تحول و مسیری که از زمان رضا شاه بزرگ آغاز شده بود و بعد توسط شاه فقید ادامه یافت چطور با آمدن پدر بزرگ شما، نابود شد ، نسلی که در حال تربیت بود ۶ ماهه بیرون کشیدند و تمام اعتبار و سرمایه ایران را نیز به همراهش از بین بردند

با آمدن پدر بزرگ شما، طوفانی از حوادث نابود کننده یکی‌ پس از دیگری ایران را فرا گرفت و هر کدام از شیر مردان ایران چه در خارج چه  در داخل کشور که خواست تلاشی برایِ ایران انجام دهد  به بدترین نحوی او را کشتند و سلاخی کردند، باقی مردان این سرزمین نیز در همان جنگ اجتناب پذیر از بین رفتند...و نسلی که امروز تربیت یافته انقلاب اسلامی پدر بزرگ  شماست, گم شده در میان باور‌هایِ ضدّ و نقیض و بی‌ رمق  زیر فشار شرایط طاقت فرسایِ ایران امروز.

نعیمه بانو، میدانم شما تقصیری ندارید و تمام این را از آن جهت گفتم که تمام درد و عمق این زخم دیرینه‌ مردم را حس کنید و دلیل این بار نفرتی که ناخودآگاه متوجه شماست را بدانید.


نعیمه بانو از دیگر پست‌هایِ صفحه فیس بوکی شما(که متاسف شدم آن را از بین بردید) ، عکس‌هایِ دختر شما  و مصاحبه دیگر اعضایِ خانواده شما با نشریات احساس می‌کنم خودتان نیز با شرایط ایران امروز موافق نیستید.

نعیمه بانو، آینده با گذشته میتواند برابر نباشد. اگر از این بار منفی‌ که امروز متوجه شماست، اگر از شرایط امروز مردم ناراحت هستید، برایشان کاری انجام دهید. تلاش کنید کمی‌ از این فشار سیستمِ ایجاد شده توسط پدر بزرگ شما بر مردم کم شود، تنها در آن صورت است که از بار منفی‌ متوجه شما کاسته خواهد شد،  شما یک زن هستید و احتمالا اولین (شاید تنها ترین) موردی که آن را به خوبی‌ حس کرده اید همین حجاب اجباریست برایِ برداشته شدنش عملا کاری انجام دهید، مطمئناً شما به کمک دیگر اعضایِ خانواده خواهید توانست قدم بزرگی‌ در این راه بردارید.


در پایان چندین عکس خدمت شما برایِ حس کردن تفاوت بین ایران قبل و بعد از انقلاب 


اینجا ایران سال ۱۳۴۹ است، حتا ما مدارس قاطی داشتیم،


و نتیجه نسلی که از کودکی با جنس مخالف بزرگ شده بود، جنس مخالف و ارتباط سالم با او برایش  یک تابو نبود، عادی و بسیار معمولی‌ بود، میتوانید از دخترتان  که در کاناداست این مورد  را بپرسید.البته منظورم از این عکس ایجاد مدارس  قاطی به دست شما نیستبلکه اشتباه بودن فرضیه جدا سازی زن و مرد و حجاب و مصونیت و این صحبت هاست.
عکسی‌ از دانشجویان دهه ۵۰ (به سادگی‌ موها، چهره‌ها و راحت بودنشان نگاه کنید)



دختران آموزشگاه عالی‌ آبادان را نگاه کنید، چهره‌هایِ شادشان را ببینید. ایران شاد بود آن زمان ( دهه ۴۰)


زنان راحت و آزاد می‌توانستند ورزش کنند


و شادمانه برایِ ایران افتخار بیافرینند



و اما
 آنچه که انقلاب ((شورش و غصب)) اسلامی بر سر زنان ایران آورد:




دختر بچه ایرانی آماده است دیگران را بکشد !
به چهره غم زده ‌اش نگاه کنید 



پدران و همسرانی که به جبهه رفتند 


و دیگر باز نگشتند 

مادرانی که داغ دیدند

و همسرانی‌هایی‌ که زیر خاک رفتند.


انقلابی که به جز فقر و گریه و کشتار حاصلی برایِ ایران نداشت


فقر و فشاری  که خشونت را به امن‌ترین رکن جامعه سوق داد

سیستمی‌ که خرافات و رفتار‌هایِ جنون آمیز را تشویق می‌کند




و از آن سوئِ فشار و رفتاری غیر انسانی‌ با جامعه


گویی ایرانیان را در خانه خودشان به اسارت گرفته اند



حتا اگر با تمام سختی‌ها و محدودیت‌ها به موفقیتی دست یابند باز هم همین سیستم جلویشان می‌‌ایستد.

ایران جهنم شده است، 
تا به آن حد که عده‌ای با کودکانشان بر تخته پاره‌هایی‌ مینشینند بلکه این عمر کوتاه را بتوانند اندکی‌ زندگی‌ کنند


حتا با پذیرش ریسک از دست دادن جان عزیزانشان



ما بار‌ها تلاش کردیم بگوییم  حاصل انقلاب اسلامی جمهوری جنون و جهل و جنایت است ...، اما فقط ....داغ دیدیم ... بهترین نخبه‌هایمان زیر خاک رفتند




به زیبارویانمان  بارها بی‌ رحمانه  تجاوز شد، به قتل رسیدند و مادران نگون بختی  که جرات نداشتند دم زنند



و ..... حکایت درد ها  بی‌ پایان است...



نعیمه خانم، بدانید نام خمینی یاد آور تمام این رنج هاست..اگر وجدانی هست ... بخاطر آورید .. آینده میتواند با گذشته متفاوت باشد.



به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

برای نجات و سعادت ملت ایران التماس نمیکنم ، بلکه حکم میکنم

مرا مستبد بدانید, مرا دیکتاتور بنامید ، باز هم حکم میکنم ...

برای نجات فرزندانتان از آبله و وبا و بیماری، حکم میکنم .....
برای زدودن جهل و خرافات و بیسوادی، حکم میکنم .....

برای رساندن ایران به جایگاه شایسته اش در جهان، حکم میکنم.....
برای آسایش و پیشرفت و رفاه همه ایرانیان، حکم میکنم .....
برای باسواد شدن و دستیابی به دانش و بینش، حکم میکنم .....
مرا دیکتاتور بنامید، باز هم حکم میکنم .....
برای نجات جان شما از دست راهزنان و دزدان، حکم میکنم .....
برای نجات ایران از تجزیه و برای یکپارچگی میهن، حکم میکنم .....
برای کوتاه کردن دست انگلیس و روسیه، از مال و جان و ناموستان، حکممیکنم .....
برای نجات افکارتان از چنگ خرافات آخوندی ، حکم میکنم .....
مرا مستبد بدانید ، ولی باز هم من حکم میکنم .....
برای داشتن ایرانی متمدن و پیشرفته و قدرتمند، حکم میکنم ......
برای ساختن دبستان و دانشگاه و راه آهن و کارخانه، حکم میکنم .....
برای آزاد ساختن دست زنان ازچادربرای استقلال آنها، حکم میکنم .....
هر تهمتی را به جان میخرم، مستبد و قلدر و دیکتاتور میگردم، اما ......
برای سربلندی و بزرگی و شکوه ایران و احترام و قدرت ایرانی باز هم
حکم میکنم

بعد یک عمر تازه فهمیدم چرا به رضا شاه می گفتند رضا قلدر!
پادشاه مملکت می رفته زمان حرکت قطارها رو هم چک می کرده تا اگر تاخیر داشتند دهن رییس راه آهن رو سرویس می کرده!
آخه آدمی با این نظم و ترتیب رو نباید از ممکلت بیرون انداخت؟!
تازه پسرش رو هم همراهش می برده تا یادش بده!




به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

گزیده ئی از سخنان پادشاه فقید ایران محمد رضاشاه پهلوی :


«اکنون ژرف و بنیادی عصر حاضر، همه این جوامع با سنتها و معیارهای فکری هزاره ها و سده های گذشته خود، با ضوابط خاص اجتماعی و حکومتی خود، با شرایط و امکانات اقتصادی ویژه خود، به صورتی ناگهانی و تقریبن غافلگیرانه، در کنار یکدیگر و مقارن با یکدیگر پا به صحنه واحد جهانی گذاشته و خویشتن را اعضای غالبن ناشناختهء یک خانوادهء بزرگ و واحد بشری یافته اند. در عین حال، بدین حقیقت آگاه شده اند که دیگر مقررات این خانواده، اجازهء بازگشت به انزوای گذشته را بدانها نمی دهد. بلکه از هر کدام از آنان انتظار قبول و ایفای مسئولیت خاص خویشتن را در برابر سایر اعضای خانواده دارد، و در مقابل بدانان اجازه می دهد که همین انتظار را از دیگر اعضای خانواده نسبت به خودشان داشته باشند.»
از کتاب به سوی تمدن بزرگ

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg9dyeVb-VnssiSO9e9sLxwNXScyAzeoYj92rgr6OvlZnZMulBmkS6FwhCQjfUdr0W36Gj7s371MAKYAx9T4HhmNkgh4TIEIAFt8H2PkLBsev5gigm1S0FiJS9FNiXfecy1P_Ajuqkgtfv1/s320/n718222910_1475619_6928177.jpg

«وقتی تمدن و هنر جدید را از روی کمال هوشیاری اقتباس و آنچه را برای ما ضروری است انتخاب کنیم، به هدف نهایی خود که دموکراسی حقیقی و سعادت عمومی است نزدیکتر خواهیم شد. برای وصول به این هدف، هر مرارتی را می توان با مسرت خاطر تحمل نمود.»
از کتاب ماموریت برای وطنم

«یک دموکراسی سیاسی نمی تواند مفهومی داشته باشد، مگر آنکه با دموکراسی اقتصادی تکمیل شود. در این اقتصاد دموکراتیک، هیچگونه عامل استثماری نباید دخالت داشته باشد، خواه این استثمار به وسیلهء شخص یا به وسیلهء دولت و خواه توسط دسته ای که مدافع یک اقلیت یا یکی از طبقات اجتماع باشند انجام پذیرد.»
از کتاب انقلاب سفید

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjHpebM_sXraG9a43xJKMIKZ01xc7ke46_0rh9pj4BAo5CDKXtXcRLPlVLKysjklY0XLcxT3mB63hWeunOB73maH7ryJxVNZl0LFQdmJrKUSLPe136zZ9iuLJphOUx6Ky9QLKhRpB10ss4d/s200/n1030078615_265620_617.jpg

«نفعی که از زبان به دیگری حاصل می شود حرام است. پر شدن شکمی که حاصل آن گرسنه ماندن سایرین باشد، در حکم قتل نفس است. انباشتن کیسهء معدودی که نتیجه اش تهی ساختن کیسهء هزاران فرد دیگر باشد، مخالف عقل و انصاف و صرف وحشیگری است. محکوم کردن بی گناه مظلوم، بزرگترین عامل خرابی کشور است.»
از پیام شاه فقید به ملت ایران به مناسبت جشن مشروطیت – 14 مرداد 1321

«از اموری که باید حتمن به آن متوجه باشیم این است که برای فردفرد این ملت، حداقل پوشاک و خوراک و منزل را تأمین نموده و بهداشت و فرهنگ را برای همه تعمیم داده و در دسترس کلیهء افراد به طور تساوی بگذاریم. این پنج چیز، از اصول حتمیه و اولیهء زندگانی یک ملت بوده و خواهد بود.»
از سخنان شاه فقید در شرفیابی نمایندگان مجلس شورای ملی به مناسبت جشن مشروطیت  14 مرداد

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

از جنـــــایات تا مکافات


از احمد رضا بهارلو 
هاميلتون جردن مشاور ويژه جيمى كارتر و يكى از همه كاره هاى كاخ سفيد، درخاطرات خود، بندى را به آب داده كه از ديد بسيارى از ما سريع و الكى خوانها براى سالها،پنهان مانده است. هاميلتون جردان از طرف كارتر مامور شده بود تا در 
پاناما بديدار شاه ايران رفته وهر طور شده، اورا از سفر بمصر (و مرگ در آرامش) بازدارد.
وقتى به محمدرضا شاه ميگويد "براى چه ميخواهيد چنين سفر طولانى بمصر بكنيد؟ اينجا كه ناراحت نيستيد. اگرهم عمل جراحى لازم باشد ميتوانيد با بهترين دكترها عمل جراحى را انجام دهيد. مطمئن باشيد خيلى بدون دردسر!! ميتوانيد در پاناما بمانيد".
شاه در پاسخ اين جوجه تازه ديپلمات شده، (بنقل از خاطرات امير اصلان افشار) ميگويد: آقاى جردن، من آدمى هستم كه در حال مرگ است و ميخواهم با افتخار بميرم. نمى خواهم در بستر بيمارى در پاناما بميرم.
كارتر كه تيرش بسنگ خورده هواپيماى شاه را براى چهار ساعت روى باند فرودگاه نگاه ميدارد، و بالاخره هم فشار آمريكائيان باشرف و استخواندارى مثل راكفلر او را ناچار ميكند تا مرتكب افتضاح ديگرى نشود و بگذارد شاه ايران سفر آخر خود را آنچنان كه ميخواهد بانجام رساند و روزهاى پايان را با دوست و بزرگ مردى بگذراند چون انورسادات كبير، كه نيك ميداند "چرا او باين روز گرفتار آمده".
اما جردن در ميانه خاطرات خود به پيشنهاد فرومايه اى بنام "صادق قطب زاده"،( لات جلنبرى كه با پاسپورت سورى خود همراه با سه تن مهاجمين معروف به مثلث بيق از فرانسه بايران صادرشد، و بنشانه "عظمت مصيبت" و در خرتو خر فتح ايران شد وزير امور خارجه)، اشاره ميكند و ميگذرد. قطب زاده كه خود دوره ديده سازمان هاى جاسوسى و دنيا برهم زن بود، براى حل بحران گروگانگيرى به هاميلتون جردن پيشنهاد ميكند كه سى آى ا آمپول مخصوصى را ،كه خود او قطعا خوب با اثرات آن آشنا بوده،(براى بسيارى كه پيش از انقلاب بدست انقلابيون سربنيست شدند تا زمينه براى ضربت بزرگ فراهم شود شايد و قطعا ازين روش ها استفاده شد) به شاه ايران تزريق كند، تا موجب مرگ در ظاهر طبيعى او شود. مرگ شاه بهر وسيله تنها دغدغه خاطر نابكارانيست كه نيك ميدانند اين ملت روزى نزديك از اين خواب جنون بيدار خواهد شد و بجستجوى جبران آنچه با شاه و با خود كرده برخواهد آمد.
اين يك پيشنهاد جديست كه جردن بهمين خاطر در خاطرات خود نقل كرده و شايد بتوان بعدها بيشتر از پيامد هاى آن آگاه شد. اما همين يك سطر عمق رذالت و بى تقوائى كل اين مهاجمين را نشان ميدهد كه در قالب آزادى خواهان در معيت خمينى بر سر ايرانيان خراب شدند.
ملاحظه كنيد سقوط اخلاقى دنيا بكجا رسيده كه وزير امور خارجه كشورى گوش شنوائى بيابد وبه مشاور ويژه رئيس جمهور آمريكا چنين پيشنهاد شرم آورى را كه به پادشاه كشور متحد و دوست خود آمپول مرگ تزريق كند، اصولا مطرح كند.
اما سرنوشت خود اين فرومايه چه بود؟
ظاهر قضيه اينست كه خمينى اورا اعدام كرد. اما كارى كه با او شد بروايت شاهدى، چيزى مخوف تر از اعدام خشك خالى بود، كه روزى عرض خواهد شد.

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

قاچـاق کودکـــان پاکستانــی به کشــورهای عـربـی حاشیه خلیــج فارس


دیوانعالی پاکستان اعلام کرده است گزارش جامعی از فعالیت گروه‌های مافیایی درخصوص قاچاق کودکان این کشور به کشورهای حاشیه خلیج فارس ازجمله امارات عربی متحده و استفاده از آنها در مسابقات شتر سواری دریافت کرده و مشغول رسیدگی به این پرونده است.
براساس گزارش اخیرکمیسیون حقوق بشر پاکستان،قاچاق کودکان به امارات عربی از سال ‪ ۱۹۷۹‬میلادی (‪ ۱۳۵۸‬شمسی)آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد.
استفاده از کودکان لاغر به عنوان شترران در مسابقات شترسواری به صورت اجباری و سوء استفاده از آنان نیز مورد انتقاد سازمان‌های حامی حقوق بشر قرار گرفته است.
وزارت کشور پاکستان به تازگی در گزارشی اعلام کرده است درآمد حاصله از قاچاق کودکان به امارات عربی متحده،بیش از یکصد میلیون دلار در سال برآورد می‌شود.
کودکان قاچاق شده به دبی و سایر امیرنشین های امارات عربی متحده کمتر از ‪ ۱۶‬سال سن دارند.
گزارش‌های رسمی منتشر شده تصریح دارد که دولت اسلام آباد طی دو سال گذشته از بین ‪ ۱۲‬هزار کودک قاچاق شده پاکستانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس ،بیش از ‪ ۸۱۰‬کودک را به کشورشان بازگردانده اند.
امارات عربی متحده در سال ‪ ۲۰۰۵‬میلادی ( ‪ ۱۳۸۴‬شمسی ) استفاده از کودکان زیر ‪ ۱۶‬سال را برای شتررانی ممنوع اعلام کرد.
قاچاقچیان انسان بسیاری از کودکان فیقر پاکستانی را که سن آنها بین ؟ تا ؟؟ سال است،ربوده و به شترداران فروخته و شترداران هم این کودکان را به عنوان سوارکار در مسابقه‌های شترسواری به کار وا می‌دارند.
در سطح بین‌المللی این کار به عنوان نوعی برده داری محکوم شده است. در این بین امارات عربی متحده در سال ‪ ۲۰۰۵‬میلادی مسابقه شترسواری با سوارکاران خردسال را ممنوع اعلام کرد.
در مسابقات شتر سواری،کودکان لاغر و نحیف،با شلاقی در دست روی شترها می نشینند،پاهایشان را جمع کرده و به پهلوهای شتر می‌بندند،مسابقه آغازمی شود،سوارکاران کوچک باید حیوان‌ها را با ضربه شلاق و فریاد تیز کودکانه شان هدایت کنند. وظیفه‌ای که به آنها سپرده شده بس دشوار است،بسیاری از کودکان از روی شتر به زمین پرت می‌شوند، روی زمین کشیده شده و به شدت زخمی می‌شوند، برخی از آنها حتی جانشان را از دست می‌دهند.
برای مسابقه شترسواری مهم آن است که سوارکاران تا جایی که ممکن است سبک باشند،برای همین تاکنون همیشه از کودکان به عنوان سوارکار استفاده شده است.
سازمان‌های مدافع حقوق بشر برآورد کرده‌اند که در منطقه خلیج فارس حدود ؟ ؟ هزار کودک شترران وجود دارد.
کودکان پاکستانی در مسابقات شتر سواری امارات عربی سهم بیشتری دارند و اکثر آنان به نواحی فقیرنشین جنوب ایالت پنجاب متعلق هستند.
سازمان یونیسف برآورد کرده که تنها ؟؟ درصد از پدران و مادران می‌دانند که فرزندان آنها به عنوان شترران کار می‌کنند.
طی یک سال و نیم گذشته بیش از ‪ ۲۰‬موسسه غیر قانونی دخیل در خرید و فروش کودکان شناسایی و مسوولان آنها بازداشت شده اند.
در پاکستان موسسه‌ای به نام انجمن حمایت از حقوق کودکان وجود دارد که تلاش‌هایی را برای سامان دادن به وضعیت پیچیده کودکان این کشور انجام شده اما قاچاق کودکان همچنان با روندی رو به رشد مواجه است.
منبع خبر : 
 http://www.humanrights-iran.ir/news-16609.aspx
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

احمـدی نــژاد و درخواست بودجه 50 میلیاردی / بعضی ها واقعا وقاحت را به حد اعلا رسانده اند




احتمالا شنیده اید که احمدی نژاد و گروهی که همچنان با او هستند و کار می کنند؛ از دولت جدید و رئیس آن حسن روحانی خواسته اند، که با دادن کمک مالی پنجاه میلیارد تومانی به آنها، ایشان را جهت تأسیس دانشگاه احمدی نژاد که آن را " دانشگاه ایرانیان " می نامند موافقت نموده؛ و این مبلغ هنگفت را به ایشان بدهند!

البته تعداد دزدان میلیاردی در ایران کنونی ما بی شمار اند؛ اما دست کم آنها اینهمه پول بی زبان را پنهانی و بدون انداختن این صدای موهن و خفت آور در بوق و کرنا می دزدند و می برند؛ اما این مردک موذی و آب زیرکاه، این کوتوله سیاسی بی مقدار و بی خاصیت، واقعا عجب روئی دارد، که چنین درخواست غیر متعارف و نامعقولی را، به ویژه در شرایطی که خودش با بی کفایتی هائی که دولتهای نهم و دهم داشتند؛ و چنین نابسامانی های اقتصادی را در کشور به وجود آورده اند؛ این درخواست بدون ملاحظه ای را مطرح می کند؛ و همه تلاش خودش را به کار می گیرد، تا این خبر عصبانی کننده را به گوش همه مردم هم برساند. شاید با این روشها که بی شباهت به اعمال حرص و جوش دار دوران هشت سال ریاست وی بر مسند جمهوری اسلامی نیست؛ قصد دارد که همچنان به ایران و ایرانی صدمه مادی و فکری و روحی و معنوی بزند!

شاید هم این کار( تأسیس دانشگاه ایرانیان ) را بدان جهت پیشنهاد نموده است؛ که او این الگو را از هاشمی رفسنجانی گرفته باشد. چرا که ایده تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی از سوی رفسنجانی و با کمک دکتر جاسبی رئیس سابق این داشنگاه نیز بعد از تمام شدن دوره های دوگانه ریاست جمهوری رفسنجانی بر دولت شکل گرفت؛ و موجب گشت که بر ثروتهای باد آورده کوسه حکومت اسلامی نیز افزوده بشود. و اکنون احمدی نژاد هم مایل است، که چنین کار نان و آب داری را، او هم انجام بدهد و در این رابطه همانند رفسنجانی، او نیز ثروت هنگفتی را به جیب بزند!

حمید بقائی که خود را معاون امور پشتیبانی دانشگاه ایرانیان معرفی نموده؛ قبلا هم معاون اجرائی دولت دهم در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بوده، حدود یک ماه پیش ( یعنی بلافاصله بعد از به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی )، نامه ای برای روحانی نوشته و در آن از وی درخواست 50 میلیارد تومان کمک مالی، جهت تأسیس شدن دانشگاه ایرانیان را کرده است. اما رئیس جمهور کنونی حکومت اسلامی، هنوز در این رابطه به وی پاسخی نداده، و حمید بقائی هم در مصاحبه ای که با خبرگزاری فارس داشته؛ از عدم دادن پاسخ حسن روحانی به درخواست او انتقاد نموده است!
ظاهرا فکر ایجاد دانشگاه ایرانیان، اولین بار در سال 1388 توسط اسفندیار رحیم مشائی مطرح شده است، اما به دلیل نامناسب بودن شرایط مسکوت مانده بود. ولی احمدی نژاد خودش در روزهای پایانی عمر ریاست جمهوری اش، آن را عنوان نمود و تمایل خویش برای تأسیس چنین دانشگاهی را اعلام کرده بوده است!

از آنجائی که بیشتر کارهای احمدی نژاد بر پایه هیچ منطقی استوار نبود و همچنان نیز نیست؛ این امر هم مورد توجه هیچ مرجع و مسؤلی در میان دولتمردان حکومت آخوندی قرار نگرفت؛ همچنان نیز هیچیک از ایشان واکنشی به پیشنهاد و درخواست احمدی نژاد نشان نداده و پرسش وی را بدون پاسخ
گذاشته انده!

نخست باید گفت که بیان چنین پیشنهادی، مخصوصا از سوی فرد بی اعتبار و بی ارزش و ندانم به کاری همچون احمدی نژاد، که بیشتر کارهایش در هر دو دوره ریاست جمهوری او بر دولتهای نهم و دهم، غیر قابل پذیرش جلوه می کند. و بیش از پیش وقاحت و بی خردی وی را نزد همگان آشکار ساخته، و بدون تردید وجود ایده سوء استفاده های مادی و معنوی از آن را نزد همگان جلوه بارزتری هم می دهد!

وقتی رفسنجانی و شرکایش دانشگاه آزاد اسلامی را تأسیس و افتتاح کردند؛ دامنه ی وسعت تعداد آن را، تا به میان برخی از روستاهای کشور هم کشاندند؛ این امر خودش نشان می داد که هدف از به وجود آوردن دانشگاه آزاد اسلامی، فقط بسط و اشاعه امکانات دانش اندوزی برای دانشجویان را نداشت؛ بلکه مراد آقایان قبل از دلسوزی برای ملت ایران، و ارتقاء دادن سواد و آگاهی های ایشان، دو مورد مهم دیگر هم بود. آنها در نظر داشتند که به این وسیله متقاضیان رفتن به دانشگاه آزاد را، (که به خاطر قبول نشدن در آزمون سراسری دانشگاه دولتی نیاز مبرمی به جایگزینی دانشگاه آزاد به جای دانشگاه های دولتی در کشور را داشته و دارند.)؛ تا می توانند بدوشند و پولهای ایشان را به این بهانه از دست آنها در آورده و به حسابهای خودشان سرازیر بکنند. از سوئی دیگر به سبب بیش از حد پراکنده بودن دانشکده های وابسته به این دانشگاه در سراسر ایران در شهرستانهای کوچک و روستاهای بزرگ هم یک شعبه از این مراکز وجود داشت و دارد؛ اشراف و تسلط خودشان در همه جای کشور را فعال نگه بدارند!
چه کشاورزانی را می شناختیم، که به خاطر ادامه تحصیل فرزندان خودشان در دانشگاه آزاد اسلامی، بخش بزرگی از درآمدهای خویش را، که با جان کندن بر روی زمین های کشاورزی شان به دست می آوردند؛ به دختر و پسر دانشجوی خویش می دادند؛ تا آنها هم بتوانند اقساط بدهی هزینه های سنگین تحصیلی خودشان به تجارتخانه دانشگاه آزاد اسلامی را بپردازند!

از این نیز گذشته، حضور نیروهای بسیجی در این دانشگاه، که همزمان با دانشجو بودن، مأموران حکومتی در آنجا هستند؛ و برای جاسوسی کردن میان دانشجویان در این مراکز مشغول تحصیل می باشند؛ به اضافه بسیج دانشجوئی، تعداد دیگری از خودفروختگان هستند، که با هزینه های ملت ایران در این دانشگاه کسب علم می کنند؛ اما در انجمن های اسلامی هر دانشکده ای از مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی، حکومت در حکومت را مجسم می سازند؛ به گونه ای دیگر و با سختگیری های زیادتر، موجبات آزار دیدن دانشجویان را فراهم کرده به فراخور مسائلی که دانشجویان در زمینه های گوناگون با آنها سروکار دارند؛ یا ایشان را دچار مشکلات معنوی که نام تخلف از قوانین دانشگاه را به آنها می دهند می نمایند؛ و به میمنت حضور دانشگاه آزاد اسلامی در کشور، از این بیچاره ها، هم پول شان را می گیرند و هم جان ایشان را!
خزان 2572 آریائی هلند

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

مجموعه ای از عکس های دیدنـی از ارتفاعات شیــوک و اشکــورات در گیــــــلان






























به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed